16است كه در فقه و استنباط احكام فقهى مورد استفاده قرار مىگيرد، ولى با اين تفاوت كه؛ در عرصه اسرار و معارف، سعى در استنباط حكمى از احكام و يا توسعه و تضييق آن نيست، بلكه در اين عرصه به استخراج آثار، اسرار و حكمتهاى احكام مىپردازيم.
به عبارت ديگر «استنباط» مقدمه استخراج حكم است؛ ولى «كشف اسرار» پس از صدور حكم است .
از همين رو در اين عرصه، عقل زمينه گسترده ترى براى تكاپو دارد و ممكن است دهها حكمت و سرّ را از حكمى استخراج كند. محدودهاى كه براى عقل در استنباط احكام مقرر است (مانند بطلان قياس، استحسان و....) در پى بردن به فلسفه واسرار وجود ندارد؛ چه اين كه آن ضوابط، مربوط به استنباط حكم است، ولى پس از استنباط حكم، دست عقل براى كشف اسرار حكم باز است و رهآورد عقل در اين عرصه، هيچ نقش و تاثيرى در عرصه استنباط حكم ندارد.
چهار. روش قرآن در بيان فلسفه و اسرار
قرآن مجيد در كنار بيان احكام، نوعاً به فلسفه و اسرار آن نيز پرداخته است. اين رهنمودى است براى كسانى كه در منزلت بيان احكام، قرار دارند تا از اين روش بهره گرفته و به آن ملتزم باشند.
نمونههاى بيان اسرار در آيات قرآن فراوان است؛ مانند اينكه پس از نهى از ممانعت زنان مطلقه از ازدواج مىفرمايد: ذٰلِكُمْ أَزْكىٰ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللّٰهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ 1در مورد نهى از همخوابگى زنان در زمان حيض مىفرمايد: وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا