20معاويه را بر همگان هويدا سازد و بردبارى بود كه زخم زبانها را به جان خريد و با صبر سرخش فتنهها را خاموش كرد. در حقيقت تفاوت موضعگيرىهاى ائمه به شرايط زمانى آنان بازمىگردد والاّ همۀ امامان در فضايل محورى، حقگرايى و حقيقتخواهى يكسانند.
آنچه در پى مىآيد، ابعاد گوناگون شخصيت سياسى، اجتماعى، فرهنگى، عبادى و... امام مجتبى(ع) است كه از متون اهل سنّت نقل شده است. بىشك در منابع شيعى فضايل گرانسنگى براى حضرت بيان شده است امّا چون هدف ذكر فضايل و مناقب حضرت امام حسن(ع) از نگاه اهل سنت بوده به اين مقدار بسنده كرديم.
از آنچه مىآيد درمىيابيم كه اين بغض اسلام بود كه در حسن(ع) نهفت و در حسين(ع) به فرياد نشست. اين شالودۀ امامت بود كه در خون جگر حسن(ع) نطفه بست و در خون پيكر حسين(ع) به بلوغ رسيد. هر چند امام حسن(ع) تجسّم جهاد بود و در جنگها با يكّه تازىاش حيرتها مىآفريد و رشادت را از پدر به ارث برده بود اما اينك رسالت را در ميدان امامت تنها در صلح ممكن ديد و چه بزرگوارانه و پر شكيب آن را پذيرفت اما در نهايت اين سكوت صلح در غايت بر لبۀ شمشير نشست. او بزرگترين قدم اصلاحى را برداشت و در هنگامهاى كه فتنه و سلاح حاكم بود، درهاى مكتب اخلاق، محبت و اصلاح را گشود و مانند مصلحى كه جز به صلاح نمىانديشيد نام را به رضاى خدا فروخت. او صلح را در ابتداى راه انتخاب نكرد بلكه در انتهاى مبارزۀ با دشمن، پس از اينكه همسنگران را به آزمون گذاشت و با فتنهها و نيرنگها به مقابله