14خودش قائل است به اينكه عادت بشر مربوط به عرف وطبيعت آنان است، ولذا اصل در آن حلّيت وعدم منع است.
ابن تيميه مىگويد:
فالأصل فى العبادات لا يشرع منها إلاّ ما شرّعه الله، والأصل فى العادات لا يحظر منها إلاّ ما حظّره الله. 1
اصل در عبادات آن است كه چيزى به جز آنچه كه خداوند تشريع كرده مشروع نباشد، واصل در عادات آن است كه چيزى جز آنچه كه خداوند محظور وممنوع كرده، ممنوع نباشد.
وهابيان وپيروان محمّد بن عبدالوهاب، اين عقيده وروش يعنى اتهام به ديگران را از بزرگشان ابن تيميه به ارث برده وطوايف ديگر اسلامى را به جهت برخى اعمال، به بدعتگذارى وشرك وكفر متهم ساختند.
در «دائرة المعارف الاسلامية» آمده است:
مفهوم كلمه (بدعت) پيشرفت داشته ومردم در مقابل آن دو دسته شدهاند: برخى به طور بسته با آن برخورد مىكنند، وگروهى نيز اهل تجدّدند. پيروان دسته اول به طور خاص حنابله مىباشند كه نماينده آنان امروزه وهّابيانند. اين گروه مىگويند: بر هر مؤمنى واجب است كه از رفتار وكردار پيشينيان پيروى كرده واز هر نوآورى بپرهيزد. ودسته دوم خود را تسليم محيط وحالات مختلف كردهاند. 2