16[14] م - كسى كه حج بر او مستقر شد و بهجا نياورد تا فوت شد، بايد از تركه او برايش حج بدهند و حج ميقاتى كفايت مىكند و تا حج او را ندهند، ورثه نمىتوانند در تركه تصرّف نمايند 1 و لازم است در همان سالِ فوت، حج را ادا نمايند و تأخير از آن جايز نيست، 2 و چنانچه در آن سال استيجار ممكن نباشد مگر از بلد، لازم است 3 از بلد اجير بگيرند و از اصل تركه خارج مىشود، 4 و همچنين اگر در آن سال از ميقات نتوانند اجير بگيرند مگر به زيادتر از اجرت متعارف، لازم است اجير بگيرند و تأخير نيندازند، 5 و اگر وصى يا وارث اهمال كنند و تأخير بيندازند و تركه از بين برود ضامن مىباشند، بلى اگر ميت تركه نداشته باشد، بر وارث، حج او واجب نمىشود.
[15] م - زنى كه مهريهاش وافى براى مخارج حج هست و آن را از شوهر خود طلبكار است، 6 اگر شوهرش تمكّن از اداىآن را ندارد، زن حق مطالبه ندارد و مستطيع نيست و اگر تمكن دارد و مطالبۀ آن براى زن، مفسدهاى ندارد، با فرض اينكه شوهر نفقه و مخارج زندگى زن را مىدهد، لازم است زن مهريه را مطالبه كند و به حج برود و چنانچه براى او مفسده دارد؛ مثل اينكه ممكن است مطالبه، به نزاع 7 و طلاق منجر شود كه براى زن، مفسده دارد، مستطيع نشده است.
[16] م - با وجوه شرعيه؛ مثل سهم امام و سهم سادات، شخص مستطيع نمىشود 8 و اگر به مكه برود، كفايت