39
*مرتبه اعتقاد به رجعت
بديهى است كه عقايد اسلامى داراى اصولى است كه همگان آن را قبول دارند و نيز فروعى دارد كه گاهى در آن اختلاف ايجاد مىشود. رجعت از اصولى نيست كه اختلاف در آن روا نباشد. در اين باره شيخ محمّد حسين كاشف الغطاء مىنويسد:
اعتقاد به رجعت در مذهب شيعه امرى الزامى نمىباشد و انكار آن مضر نيست; گرچه اعتقاد به آن نزد شيعيان ضرورى است.
تحقق تشيّع از جهت وجود و عدم، منوط به آن نيست و رجعت مانند برخى از علامتهاى قيامت است; مثل: نازل شدن عيسى(عليه السلام) از آسمان، ظهور دجال، و خروج سفيانى... و از ديگر قضاياى رايج ميان مسلمانان است كه اعتقاد به آنها از شرايط مسلمان بودن نيست. 1
رجعت به اين معنى، قسمتى از بخشهاى تكميل كننده تفكر مهدويت در اسلام است; و بدين جهت اين دو در مضمون واحدى مشترك مىباشند و آن پيروزى حق و شكست باطل در آخرين نبرد تاريخ ميان آن دو است. از آنجايى كه نظام دنيا در حال حركت به سوى حق است، بدين جهت اديان آسمانى قبل از اسلام، به بازگشت برخى از پيامبران به دنيا معتقد بودند. اگر كسى بين اسلام و اديان سابق مقايسه كند، به خوبى در مىيابد كه امتياز اسلام نسبت به آنها، در برخوردارى از اصول قوى و فروع گسترده است; چنان كه اگر كسى بين مذهب اهل بيت(عليهم السلام) و ديگر مذاهب اسلامى مقايسه كند، اين برترى را در مذهب اهل بيت(عليهم السلام) مىيابد، لكن قلمهاى مسموم و افكار منحرف، اين ويژگى را تبديل به بدعت، زشتى، شرك و باطل نمودهاند و يا اين كه مىخواهند آن را اين گونه معرفى كنند.
ايمان به رجعت مكمل و بيانگر اصل تفكر مهدويت است كه همه مسلمانان آن را قبول دارند. پس تأكيد بر اين اصل و ژرفنگرى در آن، از طريق تفكرى عميق و مساعدت كتاب و سنت، فضيلتى