24اگر با وجود جملههاى: نظر من اين است و چه خوب بدعتى نماز تراويح بدعت نباشد پس چه چيزى بدعت است؟
به همين جهت است كه احمد و ديگر فقيهان اهل حديث مىگويند: اصل در عبادات، توقيفى بودن است و هيچ عبادتى بدون تشريع الهى مشروع نمىشود. در غير اين صورت تحت اطلاق اين آيه شريفه داخل مىشويم كه: آيا براى آنان شريكانى است كه براى آنان احكامى دينى مقرر داشتهاند كه خداوند آن را اجازه نداده است.؟ 1
2
قاضى عبدالجبار معتزلى در كتاب المغنى درباره نماز تراويح مىنويسد: از آنجا كه نماز تراويح دعوت به سوى نماز و ترغيب به خواندن قرآن است، چه مانعى از عمل به آن به صورت سنت وجود خواهد داشت . 3
در پاسخ قاضى بايد گفت: نماز عبادت است و هر عبادتى به قصد قربت نياز دارد و قصد قربت، جز با وجود امر مولوى از شارع مقدس به وجود نمىآيد و هيچ امر شرعى بر اقامه نماز تراويح با اين شكل و كيفيت كه اكنون اقامه مىگردد، وجود ندارد و در اين صورت به جا آوردن آن به عنوان عبادت، حرام و بدعتى ناروا در دين است.
از ديگر كسانى كه به تلاش براى توجيه كلام عمر برخاستهاند، ابن تيميه است كه بدعت ناميدن تراويح در كلام عمر را به معناى لغوى بدعت حمل كرده است، نه معنى شرعى آن و گفته است: مسلمانان در زمان پيامبر هم نماز تراويح خواندهاند و پيامبر هم با آنان در يك يا دو شب همراه بوده و بعد به علت خاصى آن را ترك كرده است. 4
مهم نيست كه مراد عمر از بدعت، معناى شرعى يا لغوى بوده، بلكه مهم اين است كه او با اين سخن به افزودن چيزى بر دين كه قبل از آن، مسلمانان آن را نمىشناختند اعتراف كرده است.
نماز جماعت، داخل در عبادات است و بندگان به هيچ وجه اجازه دخالت در آن را ندارند، بلكه بايد در اجراى آن از دستورات شارع