26 و از برخى چنين نقل شده: چون مردم به هنگام طواف خانه خدا، مزاحم يكديگر مىشوند، آن را بكّه ناميدند. 
   ولى اسماعيل بن حماد جوهرى در صحاحاللغة و در همان جلد، نظريه ديگرى مطرح كرده و مىگويد: 
   «مِنْ انّ بكّة اسم بطن مكّه و انّما سميت بذلك لازدحامالناس فيها». 
   «بكّه اسم خود مكّه است. وليكن علّت نامگذارى آن به اين اسم آن است كه: مردم زيادى در آن مكان اجتماع و ازدحام مىكنند». 
   و در عبارت ديگرى آمده است: «اَنَّ مكّة اسمٌ للبلد و بكّة اسمٌ لارضالبيت سمّى بذلك لانّالناس يتباكوّن فيه اى يزاحمون فىالصلاة والذّهاب. 
   «مكّه، اسم شهر مكه مىباشد و بكّة اسم است براى زمينى كه بيتالله، در آن واقع شده، و علّت نامگذارى آن باين اسم آن است كه: مردم در رفت و آمد و به هنگام نماز مزاحم يكديگر مىشوند». 
   به هر حال با توجه به اين همه تفصيلات، بايد بدانيم كه اسم بكة، در قرآن مجيد نيز آمده است. آنجا كه مىفرمايد: 
  
    «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّٰاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبٰارَكاً وَ هُدىً لِلْعٰالَمِينَ». آل عمران: 96 . 
   «همانا اولين خانهاى كه براى مردم بنا نهاده شد، همان است كه در مكّه واقع شده، و براى عالميان مايه بركت و هدايت است». 
  7 علت نامگذارى مكّه به «امّالقرى» 
   الف: فخر رازى در تفسير خود چنين مىگويد: 
   «انّما سميّت بذلك اجلالاً لَها لانّ فيهاالبيت و مقام ابراهيم(ع)والعرب تسمىّ اصل كلّ شئ امُّه». 
   «علت نامگذارى مكّه بدين اسم، در واقع نوعى تجليل از مكّه مكرمّه است، زيرا خانه خدا و مقام ابراهيم(ع)در آن قرار دارد و عرب نيز ريشه هر چيزى را «امّ» مىگويد». 
   ب: ابن منظور در لسانالعرب مىنويسد: 
   «انّما سميّت بامّالقرى لانّها قبلة جميع الناس يؤمّونها». 
   «از آنجا كه مكّه قبله همه مردم است و بدان سو، نماز مىگزارند، امّالقرى ناميده شد». 
   و خداوند متعال نيز از مكّه به «امّالقرى» تعبير نموده است: 
  
    «وَ كَذٰلِكَ أَوْحَيْنٰا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرىٰ وَ مَنْ حَوْلَهٰا...»  شورى: 7 . 
   «و نيز قرآن را به زبان عربى بر تو نازل كرديم تا امّالقرى (مكّه) و ساكنان اطرافش را بيم دهى».