21ايستاده و سر فرو افكنده همه خلق اندر دعا بودند و وى خاموش! گفتم: اى جوان تو نيز چرا دعايى نكنى. گفت: مرا وحشتى افتاده است، وقتى كه داشتم از من فوت شد. هيچ روى دعا كردن ندارم. گفتم: دعا كن تا خداى تعالى به بركت اين جمع تو را به سر مراد تو رساند. خواست كه دست بردارد و دعا كند، نعرهاى از وى جدا شد و جان با آن نعره از وى جدا شد». 1حج به معناى قصد است و قصد بدون مقصود ممكن نيست. مقصد، حج بيت الله و كعبه است. كعبه دو قسم است؛ كعبه صورى و كعبه معنوى. آنكه به دنبال صورت كعبه است، حج ظاهرى به جاى آورده و از رسيدن به باطن حج محروم است. به اينگونه حج، «حج آفاقى» مىتوان گفت.
اما اگر مقصد حج، كعبه معنوى و بيت واقعى و حقيقى بود، «حج انفسى» حاصل شده است. در حج انفسى احرام، تلبيه، طواف، نماز طواف، سعى، عرفات، منا، رمى و ذبح معناى ديگرى دارد و صورتى واقعى پيدا مىكند وگرنه در حدّ ظاهر و سير آفاق و انجام اعمال بىمحتوا باقى خواهد ماند.
از منظر عرفانى، حج دو گونه است 2: يكى «حج غيبت» و ديگرى «حج حضور»؛ كسى كه در مكه است، اما از صاحب خانه غائب،