25
سياست جهان سلطه در رابطه با اسلام و كشورهاى اسلامى
(طرح خاورميانهى بزرگ: نقشهى راه آيندهى آمريكا براى منطقه)
پس از صلح وستفالى در سال 1648، روابط بينالملل براساس يك الگوى ليبراليستى شكل گرفته بود. شاكلۀ اصلى اين الگو، تفكيك و جدايى ميان دو حوزۀ ديانت و سياست و تابع قرار دادن حوزۀ ديانت از عوامل حاكم بر قدرت و سياست بود. الگوى انقلاب اسلامى ايران اين رابطه و معادله را پس از قرنها دچار دگرگونى نموده و شالوده و خميرمايهى نظم ليبراليستى بينالمللى (يعنى انفصال و تبعيد اجبارى وحى از حوزۀ سياست و اجتماع) را تهديد مىنمود. اما در اين دوره، ذهن استراتژيستهاى غربى درگير مسألۀ فورىتر و مهمترى به نام جنگ سرد بود.
تا پيش از جنگ سرد، مفهوم ملتسازى نيز براساس الگوى نظم وستفالى 1648، يعنى هويت براساس ملت و خاك، معرفى مىشد. اما در