87و خياطان و قيصريه و بازار عطاران رسيديم. آخر بازار عطاران باب حضرت است و قبرى كه معتقدند از آن على(ع)مىباشد در اين محل است. روبروى مقبره، مدارس و زوايا و خانقاهها قرار دارد كه داير و با رونق مىباشند ديوارهاى مقبره از كاشى است كه چيزى همانند >زليج< است اما از حيث جلا و نقش زيباتر از آن است. از باب حضرت وارد مدرسۀ بزرگى مىشود كه طلاب و صوفيان شيعه در آن سكونت دارند. در اين مدرسه از هر مسافر تازه وارد تا سه روز پذيرايى مىشود و هر روز دوبار غذايى مركب از نان وگوشت وخرما به مهمانان مىدهند. از مدرسه وارد باب القبله مىشوند. حاجبان، نقيبان و سرايداران در اين محل مراقب زوار مى باشند و چون كسى براى زيارت وارد مىشود به نسبت وضع و مقامش همگى آن جماعت يا يكى از آن ها بلند مى شوند و با او در آستانۀ حرم مىايستند و اذن دخول مىخوانند به اين مضمون: >به فرمان شما اى اميرالمومنين(ع)اين عبد ضعيف اذن مىخواهد به روضه وارد شود اگر اذن مىفرمائيد كه بيايد وگرنه باز گردد و اگر او اهليت و شايستگى اين مقام را ندارد بارى شما اهليت كرامت و عفو و اغماض را داريد< سپس اشارت مىكنند كه آستانه را و دو طرف چارچوبۀ در ورودى را ببوسد و داخل حرم بشود. 1داخل حرم با انواع فرش هاى ابريشمين و غيره مفروش است و قنديلهاى بزرگ و كوچكى از طلا ونقره در آن آويخته اند، در وسط حرم مصطبه چارگوشى است كه