41
فصل اول:در اسماى مدينه به ترتيب حروف معجم
بر وجه استقصا و استيفا و آن نود و پنج اسم است
اثرب: و اين لغتى است در لفظِ يثرب و آن اسم اوّل كسى است كه در آن موضع ساكن شده و بعد از آن مُسما شده است 1 جميع زمين آن بلدۀ شريفه با همان موضع شهر مدينه يا ناحيهاى از آن شهر به اين 2 اسم. و يثرب در قديم «اُمالقرى» ديار مدينه بود 3 و آن جهتى كه مسما بود در قديم به يثرب، امروز نيز مشهور است به همان اسم و آن در جهت شمالى مدينه و جهت غربى مشهد سيّدنا حمزه - رضىاللّٰه عنه - و شرقى موضعى معروف به «بركۀ نخيلى» است. به روايت ثقات از رسول - صلىاللّٰه عليه و آله و سلم - مروى شده كه از تسميۀ مدينۀ مُشرّفه به اسم يثرب نهى فرمودهاند و در بعضى روايات آمده است كه گفتهاند مدينه را هر كه يثرب گويد بايد كه سه بار استغفار كند، وجه كراهيّتش به آن است كه او مشتق است [3 - ب] از «ثرب» به تحريك به معنى 4 فساد يا از تثريب به معنى سرزنش و مؤاخذه نمودن به سبب گناهان 5، ليكن در بعضى احاديث صحيحه اطلاق لفظ يثرب از آن حضرت - صلىاللّٰه عليه و آله و سلم - بر مدينه واقع شده است؛