21
بسمه تعالى
مقدّمه
روش قرآن در بيان احكام نوعاً مقارن با بيان حكمت و فلسفه آنها است:
وقتى درباره نماز سخن مىگويد مىفرمايد: «أَقِمِ الصَّلاٰةَ إِنَّ الصَّلاٰةَ تَنْهىٰ عَنِ الْفَحْشٰاءِ وَ الْمُنْكَرِ...» 1؛ درباره روزه: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ » 2 و درباره جهاد: «وَ قٰاتِلُوهُمْ حَتّٰى لاٰ تَكُونَ فِتْنَةٌ » 3 و....
در مورد حج و برخى از مناسك ان نيز خداوند برخى اسرار و فلسفهها را بيان فرموده است:
«لِيَشْهَدُوا مَنٰافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ فِي أَيّٰامٍ ...» 4
در بيان عترت نيز اين تقارن را مشاهده مىكنيم تا آنجا كه حتى به برخى از اسرار حج نيز اشاره شده است، مانند فلسفه سعى بين صفا و مروه كه فرمود:
«لانّه يذلّ فيه كل جبّار» 5
روشن است كه مبلغ موفق كسى است كه خشكى بيان احكام صرف را با ارائه فلسفه و اسرار عمل جبران كند و از شيوه قرآن در اين موضوع تبعيت نمايد.
گرچه بخشهايى از روح و سرّ مناسك حج، تحصّلى است نه تحصيلى، يعنى با حضور حاجى در مناسك، آن اسرار خود حاصل شده است، ولى توجه