22بود. در يكى از روزها حِبّان بن عَرِقَه تيرى به دست سعد بن معاذ زد، چون زره او كوتاه بود تير به دستش اصابت كرد و پس از چند ماه شهيد شد.
فارس يليل
مسلمانان همچنان در محاصره دشمن بودند ولى نبرد شديدى بين آنان رخ نداد تا آنكه به روايت واقدى 470/2 يك روز عدهاى از پهلوانان قريش تصميم گرفتند دستهجمعى حمله كنند. از اين رو در جستجوى تنگنايى برآمدند. عمرو بن عَبْدِوُدّ، عِكْرِمَة بن ابى جهل، هُبيرة بن ابى وَهْب و ضِرار بن خطّاب اسبهاى خود را تاختند و از تنگنايى عبور كردند. عمرو نخستين كسى بود كه از خندق عبور كرد.
به روايت طبرسى 91/ پهلوانان قريش مابين خندق و كوه سَلْع به جولان درآمدند. على بن ابىطالب با گروهى از مسلمانان راه عبور از خندق را مسدود كردند. عمرو بن عَبْدِوُدّ كه از پهلوانان نامدار عرب بهشمار مىآمد و با صدها نفر برابر بود پيوسته هماورد مىطلبيد.
به روايت قمى 183/2 و عيون التواريخ 200/1 اميرالمؤمنين برخاست و گفت: «اى رسول خدا(ص) من با او مبارزه مىكنم». حضرت دستور داد بنشيند. عمرو دوباره مبارز طلبيد ولى ترس و وحشت چنان بر سر مسلمانان سايه افكنده بود كه نفس در سينهها حبس شده، سرها به گريبان فرو رفته و سكوت محض آنان را فرا گرفته بود. على(ع) براى بار دوم برخاست و اعلام آمادگى كرد و اين بار نيز پيامبر به او دستور داد بنشيند. عمرو اسب خود را پس و پيش تاخت و وقتى ديد كسى پاسخ او را نمىدهد عربده مستانه سر داد:
وَ لَقَدْ بَحِحْتُ مِنَ النِّداءِ بِجَمْعِهِمْ هَلْ مِنْ مُبارِز وَ وَقَفْتُ مُذْ جَبُنَ
الشُّجاعُ مَوْقِفَ الْقَرْنِ المُناجِز