93از امّالفضل، دختر حارث نقل شده كه: روزى خدمت رسولاللّٰه رسيدم و عرض كردم: امشب، خوابهاى پريشانى ديدهام. فرمود: چه خوابى ديدى؟ عرض كردم:
سخت و گران است. فرمود: حال كه نزدم آمدى بگو چه چيزى در خواب ديدهاى؟
عرض كردم: خواب ديدم گويا تكهاى از تن شما جدا شد و نزد من قرار گرفت.
فرمود: اى امّالفضل! تعبير خوابت اين است كه فاطمه نوزادى به دنيا مىآورد كه به تو سپرده مىشود.
امّالفضل مىگويد: همان گونه كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود، نوزاد به من سپرده شد.
روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را ديدم و نوزاد را در دامانش نهادم؛ ناگهان ديدم اشك از ديدگان مباركش جارى است.
عرض كردم: پدر و مادرم به فدايت يا رسولاللّٰه! چه شده؟
فرمود: هماكنون جبرييل به من خبر داد كه به زودى امتم، همين فرزندم را به قتل مىرسانند.
با شگفتى پرسيدم: همين را؟!
فرمود: آرى، حتى از خاك سرخگونش برايم آورد. 1دوستانش گفتند: اين روايتها نشان مىدهد كه حسين عليه السلام براى جدش بسيار ارجمند و بزرگوار بوده است.
يكى از ميان جمع گفت: دوستان! من هم نكتهاى شگفتانگيز براىتان دارم. در كتابهاى اهل سنت آمده