27
پيامبر رحمت و عطوفت
پيامبر صلى الله عليه و آله باخبر بود كه در ميان قبيلۀ طى، بت بزرگى هست كه هنوز گروهى آن را مىپرستند؛ از اين رو، فرماندۀ خردمند و ورزيدۀ خود حضرت على عليه السلام را با صد و پنجاه سواره نظام، مأمور تخريب بت خانۀ آن قبيله كرد. على عليه السلام مىدانست كه قبيلۀ طى، در برابر سربازان اسلام، ايستادگى خواهند كرد و كار، بدون جنگ، فيصله نخواهد يافت. پس سحرگاهان، بر نقطهاى كه بت در آنجا قرار داشت حمله برد و با موفقيّت كامل، گروهى از مقاومت كنندگان را دستگير و به حضور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به مدينه برد و گروهى نيز گريختند.
عدىّ بن حاتم كه بعدها در شمار مسلمانان مبارز و مجاهد درآمد و رياست آن منطقه را پس از پدر جوانمردش حاتم به عهده داشت، موضوع فرار خود را چنين شرح مىدهد:
من پيش از اين كه اسلام بياورم، فردى مسيحى بودم كه بر اثر تبليغات منفى كه دربارۀ پيامبر صلى الله عليه و آله انجام گرفته بود، كينهاش را در دل داشتم. از پيروزىهاى وى در سرزمين حجاز، بى خبر نبودم و يقين داشتم كه روزى موج اين قدرت، به سرزمين طى هم خواهد رسيد. براى اين كه به دست سربازان پيامبر صلى الله عليه و آله اسير نشوم، به غلامان خود دستور دادم كه شتران تندرو و رهوارى را آمادۀ حركت سازند