215
هوشمندى امام
ابوهاشم، داوود بن قاسم جعفرى، دربارۀ مقام الهى حضرت مىگويد:
به همراه ابومحمد عسكرى و شمارى ديگر، زندانى بوديم. مردم سامرا دچار خشكسالى بودند. چند روزى از زندانى شدن امام عليه السلام نگذشته بود كه مردم به دستور معتمد خليفۀ عباسى، سه روز پى در پى براى نماز باران، بيرون شهر رفتند؛ ولى نتيجهاى نبخشيد. در اين هنگام، فرستادهاى از راهبان بزرگ مسيحى نزد معتمد آمد و گفت:
ما مىتوانيم مشكلگشايى كنيم؛ اگر به ما اجازه دهيد، اطمينان داريم كه دعاى ما مستجاب خواهد شد.
معتمد كمى به فكر فرو رفت و آن گاه سر برداشت و به آنان اجازه داد.
در ميان راهبان، مردى بود كه هر گاه دست به دعا برمىداشت، باران رحمت سرازير مىشد. مسيحيان با تكيه بر او، به بيرون شهر رفتند و مشغول نماز شدند، مسلمانان نيز دورادور، تماشاگر اين نيايش شدند؛ ناگهان ديدند غريو ابرها در همه جا پيچيد و كمكم قطرههاى باران بر سر و روى همگان جارى و بر شدّت آن افزوده مىشد. پس از آن كه باران قطع شد، مردم بار ديگر نزد معتمد رفتند و گفتند:
اى امير! اين اندازه باران، كفاف ما را نمىدهد؛ حال كه آنان نزد خداوند از عالمان مسلمان مقرّبترند، بار ديگر به آنان دستور