117فرمود: شما را از نامهايتان و نامهاى پدران و قبيلههاىتان آگاه كنم؟
گفتند: آگاه فرما.
پس پدرم آنان را از نامهايشان و نامهاى پدرانشان و قبايلشان آگاه فرمود.
گفتند: درست گفتى.
پدرم فرمود: آيا آگاه كنم شما را از آنچه در سر داريد؟ مىخواهيد دربارۀ اين سخن خداوند تعالى كه فرمود:
«كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهٰا ثٰابِتٌ وَ فَرْعُهٰا فِي السَّمٰاءِ» 1بپرسيد. ما علم خود را به هر يك از شيعيانمان كه بخواهيم عطا مىكنيم.
آنگاه پرسيد: اينها شما را قانع مىكند؟
گفتند: ما به كمتر از اين هم قانع مىشويم. 2شخصيت بارز امام باقر عليه السلام حسد و كينۀ خلفاى زمانش را برانگيخت و آنان در پى فرصت و بهانهاى براى آزار حضرت بودند. در يكى از سالها كه هشام بن عبدالملك به حج رفته بود، امام باقر و فرزندش حضرت صادق عليهما السلام هم در حج بودند. امام صادق عليه السلام در جمع مردم سخنرانى مهمى دربارۀ مسألۀ امامت و خلافت كرد. آوازۀ اين سخنان به گوش هشام رسيد، چون آنجا نمىتوانست اقدامى كند پس از بازگشت به دمشق، به فرماندار مدينه نامه نوشت و از او خواست كه امام باقر و فرزندش را به دمشق روانه سازد. در اين سفر، هشام تصميم داشت كه از محبوبيت و موقعيت اجتماعى امام بكاهد. اما نتيجه