65رسول خدا(ص) شروع شد.
گفتم: هذيان گفتن به هنگام تب، طبيعى است و از همۀ مردم سرمىزند؛ بنابراين اتهامى در كار نبود، بلكه بيان يك واقعيت بود.
گفت: از مردم عادى چه بسا چنين كارى سر بزند، اما از كسى همانند پيامبر(ص) كه معصوم بوده و به گفتۀ خدا از روى هوى و هوس سخن نمىگويد و به عقيده همه مسلمانان، گفته و رفتارش به عنوان سنت و مدرك براى امت اسلامى حجت است، چنين كارى سرنمىزند. از طرفى آيا اين گفتۀ رسول خدا(ص) كه مىفرمايد: «چيزى بنويسم تا پس از من هرگز گمراه نشويد» نشانۀ هذيانگويى است يا نشانۀ دورانديشى و آينده نگرى كه از يك فرد دانا و حكيم سر مىزند، از جانب ديگر چرا شما يك بام و دو هوا حرف مىزنيد؟
گفتم: ما چگونه چنين مىگوييم؟
گفت: در اينجا پيامبر(ص) متهم مىشود كه نمىداند چه مىگويد، چون تب دارد؛ ولى در همان حال مىگوييد چون رسول خدا(ص) از تب و بيمارى نمىتوانست براى نماز به مسجد برود، به عايشه گفته است به جناب ابوبكر بگويد تا به مسجد رفته، امامت جماعت كند. به همين دليل اين گفته را دليل بر صلاحيت وى بر خلافت دانسته، مىگوييد: رسول خدا(ص) او را براى امر آخرت پسنديد و امام جماعت