43نشود، متذكر مىشود؛ مثلاً در داستان حضرت يوسف، وقتى فرزندان يعقوب مىخواهند به مصر بروند تا در آن خشكسالى از حاكم مصر گندم بگيرند، حضرت يعقوب براى اينكه آنان چشم زخم نخورند يا به علت ديگر، مىگويد كه از يك در وارد نشوند. خداوند در اينجا مىفرمايد:
«و هنگامى كه از همان طريق كه پدر به آنها دستور داده بود وارد شدند، اينكار هيچ حادثه حتمى الهى را نمىتوانست از آنها دور سازد، جز حاجتى در دل يعقوب (كه از اين طريق) انجام شد.» 1 كه اين خواستۀ يعقوب را حاجتى از دل يعقوب ناميد، نه حكم الهى؛ اما در اين آيه چنين نگفت.
همچنين در آيهاى ديگر، هنگامى كه رهبانيت مسيحيان را بيان مىكند، براى آن كه مشروع و از شريعت اسلام به حساب نيايد، مىفرمايد كه ما چنين چيزى را براى آنان مقرر نكرده بوديم:
(وَ رَهْبٰانِيَّةً ابْتَدَعُوهٰا مٰا كَتَبْنٰاهٰا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغٰاءَ رِضْوٰانِ اللّٰهِ فَمٰا رَعَوْهٰا حَقَّ رِعٰايَتِهٰا) 2؛ «و رهبانيتى را كه ابداع كرده بودند، ما بر آنها مقرر نداشته بوديم، گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود، ولى حق آن را رعايت نكردند».