25در پيش حضرتش چون طفل ابجدخوانى زانوى ادب بر زمين مى زدند، باشد كه بتوانند از اقيانوس دانش و بينش آن حضرت، پيالهاى پر كنند و دل تشنۀ خويش را با آن سيراب سازند.
بر خلاف خواست زر اندوزان و زورمداران حكّام عباسى كه به هيچ وجه تابش مهر فروزان فضيلت و امامت را تاب نمى آوردند و وجود سراسر خير وبركت امام(ع) را براى سلطۀ سياه و ننگينشان، آذرخشى خشمگين و بنيان كن مى دانستند و حاضر بودند براى خاموش كردن آن نور خدا، دست به هر جنايتى بزنند، امّا باز آن چه كه بيش از همه، جلوهگرى داشت،جمال جميل امام ابوالمهدى(ع) بود كه سينه هاى صاف و سينايى را تسخير و تنوير مىكرد.
بينادلان از نهانخانۀ خويشتن خويش راهى از نور را به حريم حق حضرت امام حسن عسكرى(ع) متّصل مىديدند و دلهاى پاك و مستعدّ خود را در اسارت جذبۀ جمال عسكرى(ع) شيفته و با كمال مى ديدند، اسارتى كه تمام آزادگان جهان، در حسرت آن، شب و روز مى سوزند و حرف حال و سرود دلشان اين كه:
آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند
آيا شود كه گوشۀ چشمى به ما كنند
خيل خروشانى از خردمندان و انديشمندان، شرف شاگردى آن حضرت را داشته اند يا لااقل در آن