48پيشدستانه و هم چنين درمان براى گرايش به حكومت دينى و حاكميت وحى انگاشت.
آمريكا و غرب به دنبال دستاويز عامه پسندترى جهت آغاز مرحلۀ جديد تهاجم خود عليه دنياى اسلام مىگشتند و موضوع «تروريسم» اين بهانه را در اختيار آنان قرار مىداد.
طرح موضوع فاشيسم اسلامى و تروريسم اسلامى توسط غرب به ويژه آمريكا نمايانگر اين امر بود كه برخورد با اصل گرايش به وحى و حضور اسلام در صحنه حكومت و حاكميت به تنهايى نمىتوانست عامل و محوريتى براى ساماندهى راهبرد كلان غرب در صيانت از استمرار نظم ليبراليستى بينالمللى تلقى شود.
نظم ليبراليستى بينالمللى مستتر در طرح خاورميانۀ بزرگتر، همانند خود ليبراليسم است. يعنى به نفى مذهب در حوزۀ فردى و خصوصى نمىپردازد بلكه تأكيد دارد كه وحى و حاكميت الهى نبايد به حوزۀ سياست، اقتصاد، امنيت و اجتماع تسرى يابد. بدين ترتيب مبدأ تاريخى طرح خاورميانۀ بز رگتر به همان زمان استقلال آمريكا باز گرداند.
راهبرد كلان امنيت ملى آمريكا كه در قالب طرح خاورميانۀ بزرگتر خود نمايى كرده است، در واقع تلاش براى مقابله با اسلام به عنوان چالشگر ايدئولوژيك عليه نظم ليبراليستى بينالمللى و عليه منافع و امنيت مطلق آمريكاست و اين همان طرحهايى است كه آمريكا مىخواهد در منطقه اجرا نمايد و از آن به عنوان «درد زايمان» در منطقه ياد مىكند.