30قرب سه هزار نفر نفوس بشر را حامل، كه غالباً سنى و كافر اجتناب از نجاسات به هيچ وجه ممكن نه. حال كشتى در اين هنگام معاينه حال جهنم كه مانند «وتد على الجدار» [ميخ به ديوار] مخلوق در او انبار گشته با وجود آن همه صعوبت و سختى و خدمه درياى سياه بى پايان يك دفعه طوفانى و منقلب گرديد، چه انقلابى، لطمه دريا از كثرت طغيان از طبقه هفتم تجاوز مى كرد. از فوق تيرك كشتى مىريخت به كشتى و كشتى در آن امواج به عينه مانند يك تيكه مختصره از پاره چوب كه هر لحظه عاليها سافلها مىگرديد.
[16 ] ساعت به ساعت طوفان در شدت تا به آن درجهاى كه عموم مخلوق به استفراغ و اسهال گرفتار، همه مُغمى عليه به روى هم ريخته چشم از مال و جان پوشيده، دست از حيات كشيده مدت دو شبانه روز، كامل اكل و شرب را يكسره فراموش كرده به نحوى كه كلّه حاج مسلمان دم در دروازه فرج زنهاى ارامنه و روس يا در ماتحت ايشان بيهوش كه از صورت آن زمانه در ميان دو پاى مسلمانان خاموش. گاهى از بالا و گاهى از پايين مكان و مكين را ملوّث و رنگين، گاهى فرياد آق و عوق از همه جا مسموع و گاهى آواز اضراط و قراقوريطون اسهاليان تمام صفحات و طبقات را فرا گرفته، كشتى هم گوى در ميدان آب غلطان، اجزاء كشتى نيز از شدت سرما و هراس همه چون بيضه نداف از آن و ساعتى شيون واويلا و واحسينا از اهل ايمان به آسمان.
در اين مدت چهل و هشت ساعت مرگ بر تمام اهل كشتى معاين، احدى را قدرت بر تنفس و تحرك ممكن نه. از شدت انقلاب