28آغوش كشيدن و در دامان مهرش جاى گرفتن.
در ميعادگاه عشق
حج وفود، ورود به محضر خداست، ميعادى است براى عاشقان كويش و شيفتگان وصلش. ورود به اين حريم كبريايى، حضور روحانى مىطلبد. چه، اين قرب، مكانى نيست، بلكه قرب معنوى است. شأنى و عرفانىاست. واين مستلزم رهايى از خلق و فناى در حق است و تا رسيدن به مقام قرب منزلها و مرحلههاست كه پيمودن آن، مركب رهوار مىطلبد وآن چيزى جزنفس وارسته و تمسك به حبلاللّٰه و ولاى اولياءاللّٰه نيست.
بُعد مسافت اگر چه در ره او نيست
و اين سفر تصويرى است از سفر آخرت و پوشيدن احرام رمز لباس آخرت و ميقات رستاخير خلق و نمودى از محشر است كه جز با قلب سليم بدانسوى نبايد رفت؛ يَوْمَ لاٰ يَنْفَعُ مٰالٌ وَ لاٰ بَنُونَ * إِلاّٰ مَنْ أَتَى اللّٰهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ 2در اين سير و سفر روحانى، زائر بايد با قلب و قالب و جان و تن و اطمينان نفس به بلدِ امنِ ايمان در آيد و با اين سرمايۀ بزرگ و ره توشۀ روحى پر معنا درون خويش را غنا بخشد و از تقوا و خشيت و بيم و اميد