39«قال القرطبى: اللعن المذكور في الحديث إنّما هو للمكثّرات من الزيارة، لما تقتضيه الصيغة من المبالغة. ولعلّ السبب ما يفضى إليه ذلك من تضييع حقّ الزوج والتبرّج وما ينشأ من الصياح ونحو ذلك، وقد يقال: إذا أمن جميع ذلك فلا مانع من الإذن لهنّ، لأنّ تذكّر الموت يحتاج إليه الرجال والنساء. 1»
«قرطبى گفته است: نفرينى كه در اين حديث آمده، اختصاص به زنانى دارد كه زياد به زيارت قبور مىروند، صيغۀ مبالغه (زوّارات) به اين معنا دلالت دارد. و شايد سبب نهى چنين زنانى از زيارت قبور عواقب آن باشد؛ مانند از بين رفتن حقّ همسر، زينت و خودنمايى، فرياد زدن و امثال آن. لذا گفته مىشود: چنانچه از تحقّق نيافتن اين عواقب مطمئن باشيم، مانعى ندارد كه زنان به زيارت قبور روند. زيرا يادآورى آخرت چيزى است كه هم مردان و هم زنان نيازمند به آن هستند.»
و سپس مىگويد:
«وهذا الكلام هو الّذي ينبغي اعتماده في الجمع بين أحاديث الباب المتعارضة في الظاهر. 2»
«سخن قرطبى شايستۀ اعتماد در جمع بين احاديثى است كه به ظاهر متعارض مىباشند.»
مباركفورى نيز در كتاب «تحفة الأحوذى» پس از نقل سخن قرطبى مىگويد:
«آنچه قرطبى مىگويد چيزى است كه ظاهر حديث بر آن دلالت دارد.» 3پاسخ چهارم
حديث «لعن اللّٰه زوّارات القبور» يا «لعن رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله زوّارات القبور» از سه طريق روايت شده است: