18آيا به سن 70 نرسيدهاى كه كوچيدن از اين دنيا براى تو نزديك است؟
به خدا قسم من مرگ را به تو يادآورى نمىنمايم. بلكه تو از كسى كه مرگ را به يادت مىاندازد، نفرت مىورزى. بنابراين، گمان نمىكنم گفتار مرا قبول كنى و به نصيحت من گوش فرا دهى. بلكه در تو همّت بزرگى مىبينم كه براى نقد سخنان من، چندين جلد كتاب بنويسى. و همين امر مانع از آن مىشود كه سخنان خود را به پايان برسانم. نصرت تو به اين است كه هر آن چه تو مىگويى، من آن را قبول كنم و يا ساكت بشوم.
امّا در هر صورت، حال تو نزد من معلوم است و من دلسوزانه و از روى محبّت به نصيحت تو پرداختم. وقتى حال تو نزد من اين گونه است، پس نزد دشمنانت چگونه خواهد بود؟ در حالى كه در ميان دشمنان تو انسانهايى صالح و عاقل و اهل فضل مشاهده مىكنم، همچنان كه در ميان دوستان تو، انسانهايى فاسق، دروغگو، جاهل، حيوان صفت و ... مىبينم. اگر تو در روز روشن مرا ناسزا گويى، باز من از تو رضايت دارم؛ امّا از تو ميخواهم كه دربارۀ گفتارم در خفا فكر كنى و از آن بهرهمند شوى.
خداوند رحمت كند كسى را كه عيوب مرا به من ميگويد... . 1