36مسلم عليه السلام ، اذعان داشت:
من در مورد ديگران نمىخواهم سخنى بگويم و از سوى آنها به تو وعده دروغين نمىدهم؛ زيرا از آنچه در دل آنهاست، آگاهى ندارم. مىخواهم از آنچه در دل خودم هست، تو را باخبر سازم. به خدا سوگند اگر مرا فرا بخوانيد، به دعوتتان پاسخ مىگويم و دوشادوش شما با دشمنتان مىجنگم و با شمشيرم در حمايت از شما بر مىخيزم تا پروردگار خويش را ديدار كنم و در اين كارم، جز از خداى خويش پاداشى نمىخواهم.
پس از او، حبيب بنمظاهر، پير سربلند عاشورا ايستاد و رو كرد به عابس و گفت: «خداى تو را رحمت كناد كه آنچه در دل داشتى، با بيانى شيوا و كوتاه بيان كردى». سپس رو به مسلم عليه السلام گفت: «و من نيز به پروردگارى كه جز او، ديگرى را شايستگى پرستش نيست بر همين كه او گفت، استوار هستم». سپس پيش آمدند و با مسلم عليه السلام بيعت كردند. به دنبال آن، حاضران نيز با مسلم عليه السلام همپيمان شدند. 1با شنيدن خبر رسيدن فرستاده امام حسين عليه السلام به كوفه، مشتاقان به سوى خانه مختار هجوم آوردند و كمكم خبر، بين تعدادى از شيعيان انتشار يافت و بيعت با