44
مثل محشر...
از رمى جمرات برگشته بود. خسته و تشنه، ولى با احساس پيروزى.
گفت: اين حج هم چقدر شبيه قيامت است!
گفتم: مثلاً كجايش؟
گفت: همه جا و همه چيزش. از لحظۀ احرام پوشيدن كه مثل كفن است، تا كوچ به طرف عرفات كه مثل برخاستن مردگان از گورها و حضور در صحراى محشر است، تا مشعر كه همه در آن بيابان پخشند.
گفتم: مشعرالحرام، به نظر من شباهت بيشترى داشت. نه چادر و امكاناتِ منا و عرفات را داشت، نه سرزمين خدا بين كشورها و شهرها و... تقسيمبندى شده بود. همه مخلوط. هر كدام در