13شما قصد اينگونه معاملات را نداريد!
گفت: مگر پول درآوردن بد است؟
گفتم: نه، ولى به چه قيمت؟ بيچاره بعضى از مسلمانهاى كشورهاى ديگر كه چه عشق و علاقهاى به ايران و حجّاج ايرانى دارند و ما را الگو مىشناسند، در همان فرودگاه جدّه كه چشمشان به صحنههاى عرضۀ گز و پسته و تسبيح و انگشتر مىافتد، اولين ترديد در فكرشان پديد مىآيد.
گفت: تقصير دولت است كه جلوگيرى مىكند و اين سبب مىشود كه مردم حريصتر مىشوند.
گفتم: خيلىها حاضرند از كلّى منافع مادى بگذرند، تا آبرويشان نريزد. آبرو كه فقط آبروى فردى و شخصى نيست. گاهى بعضى كارها اگرچه حلال هم باشد، در شرايط خاصّى چون به حيثيّت يك ملّت و انقلاب لطمه مىزند، زشت و حرام مىشود. تو حاضرى كسى آبرويت را ببرد؟
گفت: من كه كارى به دولت و انقلاب ندارم. مقدارى جنس مىبرم و آنجا مىفروشم. اين كجايش آبروريزى است؟