24و نيز در «تاريخ الخميس» 1 اين گونه آمده:
ابن عباس روايت كرده است كه خداوند تبارك و تعالى به آدم عليه السلام وحى نمود كه: من داراى حرمى در امتداد عرش خود هستم، پس بدانجا برو و برايم خانهاى بساز، آنگاه اعمالى را كه فرشتگان در اطراف عرش من بجا مىآورند، تو نيز بر گِرد آن انجام ده. آنجا مكانى است كه تو و آن دسته فرزندانت را كه در اطاعت و سرسپردگى به من باشند، مورد رحمت و مغفرتم قرار مىدهم. آدم گفت: اى پروردگار من، چگونه اين كار را انجام دهم در حالىكه نه در توان من است و نه راهنمايى بر آن مكان دارم.
پس خداوند فرشتهاى فرستاد تا آدم عليه السلام رابه مكّه راهنمايى كند. آن دو، راهىِ مكّه شدند، در بين راه، هرگاه به مناطق سرسبز و يا زيبايى بر مىخوردند كه نظر آدم را جلب مىكرد، به فرشته مىگفت: در همين جا فرود آييم؛ زيرا آن مكان همين جا است! فرشته بدو مىگفت: آن مكان در پيش روى تو است. تا اينكه وارد مكّه شدند پس خانۀ كعبه را از پنج كوه: «سينا»، «حرا»، «زيتا»، «لبنان» و «جودى» بنا كرد.
و در روايت وهب بن منبه، به جاى كوه «لبنان» و جودى»، دو كوه «ثبير» و «اُحد» آمده است.
پايههاى خانه را از سنگهاى كوه حرا ساخت و هنگامىكه ساختمان آن را به پايان رسانيد، فرشته وى را به عرفات برد و اعمال و مناسكى را كه هم اكنون مردم در آن انجام مىدهند، به او آموزش داد.
و در روايتى از ابن عباس آمده است: بدان جهت آنجا را «عرفات» نامند كه آدم و حوّا در آن مكان با هم جمع شدند.
در «انوار التنزيل» چنين آمده است كه: چون آدم و حوا در آنجا به هم رسيدند، «عرفات» نامگذارى شد.