21نقطه فرستاده بود، راهنمايى كرد. آن ابر همچنان در آن مكان پايدار بود تا اينكه ابراهيم به پايههاى اوليۀ آن آگاه شد و آنرا از آن نقطه، به اندازۀ قامتى بالا آورد. در اين هنگام بود كه ابر از ميان رفت پس معناى گفتار الهى كه مىفرمايد: «وَ اذْ بَوَّأنٰا لابْراهِيمَ مَكٰانَ الْبَيْتِ...» اين مىشود كه: «چون مكان خانه را به ابراهيم راهنمايى كرديم ...» و منظور همان ابرى است كه بر فراز پايههاى كعبه ساكن ماند تا ابراهيم عليه السلام را به نقاط آن راهنمايى كند. و بحمداللّٰه از آن هنگام تا كنون همواره كعبه پايدار و مستحكم باقى مانده است.
وهب بن منبه گويد: در يكى از كتابهاى پيشينيان، كه در بارۀ كعبه مطالبى آورده، خواندم كه: خداوند هيچ فرشتهاى را بر زمين نمىفرستد مگر آنكه نخست وى را به زيارت خانۀ كعبه فرمان مىدهد و آن فرشته در كنار عرش، احرام بسته و لبيك گويان فرود مىآيد، ابتدا حجرالأسود را استلام مىكند و سپس هفت بار به طواف خانه مىپردازد و آنگاه دو ركعت نماز در درون آن بجاى مىآورد و سپس باز مىگردد.
محمدبن يحيى، از ابراهيم بن محمد بن ابى يحيى، از عبداللّٰه بن لبيد روايت كرده است كه مىگفت: از ابن عباس به من خبر رسيده است كه مىگفت: آن هنگام كه خداوند آدم را برزمين فرستاد او را در محلّ كعبه فرود آورد در حالىكه آدم از شدت لرزش همچون كشتى به اين سوى و آن سوى حركت مىكرد آنگاه حجرالأسود - يعنى ركن - را بر او نازل گردانيد كه آن سنگ از شدّت سپيدى مىدرخشيد پس آدم آن را نزد خود بر گرفت، سپس براى او عصايى نازل گرديد و به او گفته شد: اى آدم گام بردار پس آدم گام برداشت و خود را در سرزمين هند و سند ديد. مدتى را در آن سرزمين توقف كرد. سپس براى ديدن ركن دلتنگ گرديد، پس به او گفته شد حج بگزار و او حج گزارد، فرشتگان او را ديدند و گفتند حج تو مقبول باد. اى آدم، ما دو هزار سال پيش از تو حج بجاى آوردهايم.
پدر بزرگم از سعيدبن سالم، از عثمان بن ساج، از محمدبن اسحاق نقل مىكرد كه وى مىگفت: به من خبر رسيده است كه چون آدم عليه السلام بر زمين فرو فرستاده شد. چون ديگر فرشتگان را نديده و صداى پرستش و عبادت آنان را از بهشت نمىشنيد، اندوهگين گشت. پس خداوند او را به جايگاه كعبه راهنمايى كرد و فرمود: آنجا برو.