12كه نظر مىافكندم، سنگهاى قديمى و ديوارهاى كهن آن را مىديدم كه به سبك ويژۀ آن سالها ساخته شده است. گاه جلو رفته و به سنگى دست مىزدم و در عالم رؤيا به من گفته مىشد كه اين سنگ دست نشاندۀ حضرت ابراهيم عليه السلام و يا مربوط به دوران قريش است.
مدت زيادى را در آنجا گذراندم. از پلۀ بسيار باريك و نسبتا تاريكى بالا رفتم كه سرتاسر پلۀ ياد شده، از خاك پوشيده شده بود؛ به طورى كه اثر پاى خويش را بر روى آن مىديدم.
چند روزى از اين خواب نگذشته بود كه سرور عزيزم جناب حجة الإاسلام والمسلمين آقاى سيد على قاضى عسكر، كتاب «التاريخ القويم لِمَكّة و بيتاللّٰه الكريم» را به اينجانب معرفى نمود. پس از مطالعۀ آن، به ياد خوابم افتادم و زواياى تاريخ كهن را در لابلاى اين تاريخ احساس مىكردم. شيفتۀ ترجمۀ آن شدم. بدان همّت گماردم، تا اينكه بخشهاى ويژهاى از آن را به فارسى برگرداندم.
اين مجموعه، افزون بر شيرينى و جذابيت، داراى اطلاعات خاصّ و جالبى است كه در هيچ كتاب تاريخى عنوان نگرديده است؛ زيرا مؤلف كتاب كه خود يكى از ناظران و دست اندركاران طرح توسعۀ مسجدالحرام در سال 1377 هجرى بوده، به نكات و مطالب سودمندى دست يافته و آنها را به رشتۀ تحرير در آورده است. همچنين وى به مقام ابراهيم راه يافته و در حالىكه آن را در دامن خويش قرار داده به تحقيق از اين سنگ پرداخته است. او سنگهاى آشكار و سطحى ديوارهاى كعبه را از برون، به هنگامى كه جامۀ كعبه را از روى آن برداشته بودند، شمارش كرده است.
اميد است اين اثر، مورد قبول درگاه حق تعالى قرار گيرد و ذخيرهاى باشد براى روز جزا؛ روزى كه «لاٰ يَنْفَعُ مٰالٌ وَ لاٰ بَنُون».
و ما توفيقى الاّ باللّٰه العلى العظيم
هادى انصارى
آذرماه سال 1377 \شعبان سال 1419