46
از در كعبهى وصالت تا در كعبهى رجا
نيست اندر باديهى هجران به از خوفت خفير 1
وى همچنين باديه را ميدان مردان مىداند و آن را به «بوته» يعنى ظرف گلينى كه در آن طلا و نقرۀ ناخالص را مىگدازند و ذوب مىكنند تا ناخالصيهاى آن گرفته شود تشبيه كرده و مىگويد:
باديه بوته است ما چون زر مغشوشيم راست
انعكاس وسيع باديه در شعر، حكايت از سختى راه و مشكلات فراوان اين مسير دارد و شعرا هر كدام گوشهاى از اين مشكلات را به تصوير كشيدهاند و اينك به برخى از آنها اشاره مىشود.
گر زخم يافته است از رنج باديه
ديدار كعبه مرهم راحت رسان شده 3
خاقانى
خواجه ره باديه را درگرفت
شيخ زر عاريه را برگرفت 4
نظامى
به پايان اين باديه كس رسيد
همان پيكرى ديگر از خلق ديد
نظامى
چو يك مه در آن باديه تاختند
از او نيز هم رخت پرداختند
نظامى