27
جناب فرخ او زايران را
شده چون خطۀ كعبه گرامى 1
رشيد الدين وطواط
كعبهاى بود در سخا و كفش
ناسخ صد هزار زمزم بود 2
رشيد الدين وطواط
دست تو رسيده است سوى تربت احمد
پاى تو سپرده است ره كعبۀ اعظم 3
قوامى رازى
اى كعبۀ دولت در تو قبلۀ دين باد
مانند جمت ملك جهان زير نگين باد 4
قوامى رازى
كعبۀ مكرمات ركن الدين
آن جنابش ز ركن و كعبه فزون 5
اثير اخسيكتى
چه گفت گفت چو رويت به كعبۀ كرم است
نياز عرض كن و حاجتى كه هست بخواه 6
ظهير فارابى
چو مشتبه شود جهت كعبۀ نجات
جز سمت درگهش نكند عقل اختيار 7
ظهير فارابى
و آن كعبه چون عروس كه هر سال تازه روى
بوده مشاطهاى بسزا پور آزرش 8
خاقانى