38سركش شد.»
2 - «الفرق بين الندّ و المثل ، هما بمعنى فى اللغة و قال بعضهم : لا يقال الندّ الا للمثل النادّ أى المخالف، من ناددته أى خالفتاه و نافرته 1؛ ندّ و مثل، در لغت داراى معناى يكسانى هستند، ولى بعضى گفتهاند: ند عبارت از مثلى است كه با مثل خود در ستيز باشد.»
3 - «الندّ و النديد و النديدة : مثل الشئ الذى يضادّه فى اموره و ينادّه أى يخالفه من ند البعير : اذا نفرواستعصى 2؛ «به مثل و مانند شىء كه در امور با وى ناسازگارى دارد، ند و نديد و نديدة، گفته مىشود. اصل آن از «ندّالبعير» مىباشد، يعنى شتر، سركشى كرد و از اطاعت صاحبش بيرون رفت.»
4 - «الأنداد : جمع ندّ بالكسر، و هو مثل الشئ الذى يضادّه فى اموره ينادّه : أى يخالفه 3؛ جمع نِدّ، انداد است و ندّ به كسر نون عبارت است از همتاى شىاى كه با آن، در امورش ناسازگارى دارد.»
5 - «الأنداد و الاشباه و الأمثال نظائر واحدها ندّ و قيل : هى الأضداد. و أصل النّد : المثل المناوئ (ناوأه مناوأة : عاداه ) 4؛ واژههاى: انداد، اشباه و امثال، داراى يك معنى هستند و مفردِ انداد، نِدّ است. بعضى گفتهاند كه اين چند واژه به معناى ضدّ شىء است؛