69دست رفتۀ مهاجران، رضايت مىدادند؛ ولى قريش از يك سو با دوركردن كاروان از دسترسى مسلمانان به آن و از سوى ديگر تدارك يك حملۀ شتابزده عليه مسلمانان، خواست همۀ تلاشهاى مسلمانان را دَر هم كوبد و بر افكار منجمد خود قهقهۀ پيروزى قبيلههاى بتپرست را سر دهد.
نكته در همين است كه قريش، كاروان را بهانۀ حملۀ خصمانۀ خود به مسلمانان كرد؛ در حالى كه مسلمانان مىخواستند با دسترسى به راه بازرگانى قريش، آنها را به رعايت حقّشان و حقوق هر انسانى در آزادى عقيده و ديانت وادار سازند. براى اثبات اين نظرِ تحليلى، از تاريخ و سيرۀ محمّد صلى الله عليه و آله به اسناد تاريخى باز مىگرديم؛ تا ببينيم چگونه مىتوان بهانهجويى قريش از كاروان ابوسفيان را مورد اثبات قرار داد.
پ : بازنگرى اسناد تاريخى واقعۀ بدر
اگر خود را از قالب موضوعبندى قدما در بيان سيرۀ محمّد صلى الله عليه و آله برهانيم و فكر كنيم كه مجموعههاى حديث و سيره چون متوجّه بيان زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله بوده، نتوانسته است جنبههاى موضوعى طرف مقابل را آن طور كه هست تشخيص دهد و تبيين نمايد، مىتوانيم قبول كنيم كه قسمتى از يك سند تاريخى مىتواند در يك نظم تأليفى خاص، مفهوم بيشترى پيدا كند؛ به نحوى كه در شكل تأليفى ديگر، آن جنبه كمتر در نظر آيد.
اين اشكالِ اجتنابناپذير، ناشى از نحوۀ جمعبندى اسناد توسّط محقّقان و محدّثان و سيرهنويسان بوده است و نه نارسايى سندهاى تاريخى. بنابر اين در بازنگرى، بىآنكه در اصل سند تصرّفى نماييم و يا در اصالت و عدم صحّت آن غير از آنچه قدماى ما به آن رسيدهاند، نظرى دهيم، به صِرفِ تغييردادن مكانى كه سند در آن قرار گرفته، به حقايقى دسترسى پيدا مىكنيم كه نظم تأليفى قدما، مانع از آن مىشد كه نظرها به آن حقايق جلب گردد.
با اين همه چون محقّقانِ امروز، مجبورند سندها را از كتابهاى تأليفشده استخراج نمايند، نمىتوانيم كاملاً سند را از زير سايۀ انگيزۀ محقّقان قديم برهانيم.
رعايت چنين متدى در بازنگرى اسناد تاريخى، ما را وامىدارد كه در خصوص كلماتى