24تفسير و تبليغى است كه به مقتضاى خوى جنگجويان و كشورگشايان، ذهنيّت تاريخ اسلامى مردم را در هر عصر آشفته كرده است. مشكل، رهاشدن از راههاى پرسنگلاخ كينهها، تعصّبات، ناآگاهىها و عداوتهاى فردى و خانوادگى و قومى و سياسى و...
است؛ تا با دلى صاف و ذهنى راست، به وادى مدينۀ او برسيم. مشكل، رهانبودن از الٰههاى تمدّن سياسى هر عصرى است كه باعث شده صداى الّا اللّٰه فرهنگ مدينه را نشنويم. مشكل، در خود ماست كه با خود، با كسان و با مردم خود و ملّتها و انسانها در جنگيم كه دفاعِ براى صلح و سازش را نمىشناسيم.
پس راهنماى من در اسناد مدينه، رهايى از تعبيرهايى بود كه زير سايۀ حكومتهاى محلّى و خلافتهاى قومى، جانشين اسنادِ مدينه شده است. رهايى از انگيزههاى نفى و اثبات، ولى مشتاق براى قبول هر حقيقتى كه بتوان در وراى تعلّقات شخصى، دينى يا ملّى، اسناد تاريخى آن را ارائه داد. رهايى از اتّهام شمشير يا دفاع با شمشير و در جستجوى حقيقتى كه اسناد مدينه، ما را به مدينۀ او نزديك كند؛ حتّى اگر خوشايند نامسلمانى يا ناخوشايند مسلمانى باشد.
هم از آن، هم از اين رهاشدن، ولى بر موضع تحقيقماندن؛ بىآنكه تاريخ حيات پيامبر صلى الله عليه و آله را با كلّ تاريخ جوامع مسلمان بياميزيم؛ بىآنكه مدينۀ عصر پيامبر صلى الله عليه و آله را با مدينۀ عصر خلفا و امرا و واليان و سلاطين و ملوك دَرهم كنيم؛ بىآنكه اسناد تاريخى حيات پيامبر صلى الله عليه و آله را با صدها مكتب و آراء فلسفى و عرفانى و فقهى و كلامى مخلوط كنيم؛ بىآنكه بخواهيم به مدينۀ او، تاريخ بغداد و رى و شام و اسلامبول و قاهره و رباط و رياض را تحميل كنيم.
نه به قضاوتهاى خاورشناسان دلدادن يا رنجيدهشدن و نه به دفاع اسلامشناسان بىحرمتىكردن يا بيش از حدِّ پژوهش ارج نهادن، شيوۀ ماست.
نمىدانم با اين رهايىها حيات پيامبر صلى الله عليه و آله را جستجو كردم؛ يا در لحظهاى با مدينهاش بودم كه به اين رهايىها رسيدم. نمىدانم!
همى دانم كه با هر كلمه از اين كتاب، بر خاك رهش بوسه زدم؛ تا بويى از خاك مدينه را به درون كتابها كشانم؛ تا كتابها را بر حقيقتِ رهش اندازم.