130كه قبر فاطمه در داخل اين حرم و در اين سمت بوده است».
طبرى اضافه مىكند:«و من با اعتماد بر صحت نقل اين فرد صالح و مؤمن، قبر فاطمه را به همين ترتيب زيارت مىنمودم...». 1
از اين گفتار ابن عبدالبر و طبرى كه هر دو از مورّخان و شخصيتهاى معروف هستند، 2معلوم مىگردد كه اثر قبر فاطمه در داخل حرم از بين رفته بوده و در قرن پنجم و قرن هفتم در داخل حرم بقيع بر خلاف قبور ائمه و قبر عباس علامت قبرى آشكار منتسب به فاطمه وجود نداشته است.
بنابراين، آنچه ما قبلاً در اين مورد مطرح نموديم كه در قسمت جنوبى، داخل حرم بقيع و زير طاق در مجاورت محراب، شبيه قبرى بوده منتسب به فاطمه و اين قسمت به وسيلۀ شبكۀ فولادينى از فضاى حرم جدا شده بود، مطلبى است جاى سؤال و جاى ترديد، كه آيا اين قبر و آن دو قطعه مرمر و كتيبه چگونه و در چه تاريخى و به وسيله كدام حكومت و به دست چه كسى بوجود آمده است؟ و همين سؤال در مورد قبر فعلى نيز كه در كنار قبور ائمۀ بقيع و منتسب به فاطمه مىباشد، مطرح است كه به فرض صحّت انتساب قبرى كه قبلاً اشاره گرديد، قبر فعلى از نظر مكان مطابقت با آن محل ندارد؛ زيرا اين قبر مانند ساير قبور در وسط حرم و نه در كنار آن قرار گرفته است.
و در مورد مدفن فاطمه بنت اسد
بطورىكه اشاره كرديم، چون اصل مدفن فاطمه بنت اسد كه در داخل خانۀ فرزندش عقيل و حرم ائمۀ بقيع بود، به عنوان مدفن فاطمه زهرا عليها السلام معرفى و براى تثبيت آن، قرائن و شواهدى هم اقامه گرديده است، طبعاً لازم بود، مدفن ديگرى براى فاطمه بنت اسد كه با