38هم ديده مىشود، و اطراف جوى آن را درختهاى اقاقيا كاشتهاند. و بعد از آن سربازخانه و قراولخانههاى قشنگ، به طرز خوب خوشگل، و تك تك هم منزل كه باغهاى خوب و ديوارهاى كوتاه دارد، و خيلى خوشكل ساختهاند، به نظر مىآيد.
قدرى كه گذشت، داخل خيابانهاى شهرى مىشود، انسان مىبيند كه وضع اين شهر سواى شهرهاى«ايران»است، به كلى شهر قسمى ديگر بنا شده است، خيابانها خيلى وسيع، در هر صد قدم خيابانى تشكيل شده است، مثل خيابان اول كه تقريباً پانزده ذرع عرض و دو جوى آب در دو طرف، كنار جوىها درخت آقاقيا و كمى چنار و گاهى هم بيد ديده مىشود، باغاتشان درختهاى زردآلو داشت، چه قدر خوشكل ساختهاند، اصل وضع باغ طرزى ديگر ساخته شده است، شهر«عشقآباد»در اين مدت قليل كه تقريباً بيست و پنج سال است دولت«روس»تصاحب كرده است، خوب آباد شده است، كليسايى بزرگ كه مشتمل بر صحن وسيعى بود در كنار راه ديده شد، در ميان كوچه و بازار، زنهاى«روس»و دخترهاى جوان«روس»، ولى كم ملاحت متصلاً در حركت و رفت و آمد هستند.
يك جوقه 1 پرى از پى ديوانگى خلق
از چهر نكو پرده فكندند به يك بار
حقيقتاً اين سياحتها در زمان جوانى خوب است، مغازههاى خيلى قشنگ، دكاكين خيلى خوب ِ مزين، چه از حيث اسباب و چه از حيث بناء، خيلى خوشگل ساختهاند. چراغهاى برق در دكاكين، و چراغهاى نفتى بزرگ در خيابانها روشن و برافروخته مىشود، يك سره آمديم كاروانسراى«حاجى محمد تقى ميلانى»، چون با جناب«منشور الملك» «كارگزار ايران»، 2 رفاقت قديمى داشتم، و خيلى وقتها كه «مشهد»مىآمدند، اظهار دوستى و يگانگى و اتحاد مىكردند، از«باجگيران روس»، تلگرافى به ايشان كرده بودم، خيال مىكردم، دم دروازه اگر نباشد، حكماً دم كاروانسرا، خودش يا آدم و درشكهاش خواهد بود، خبرى نشد!