32احاديثشان را بر قرآن،به طور مطلق(بدون آن كه اختصاص به حديثى دون حديثى ديگر داشته باشد،)عرضه كنند.روشن است اگر كتاب الهى تحريف شده بود،معنايى براى اين گونه احاديث نبود...و همينطور اخبارى ديگر... 1.
4.شواهد تاريخى بر سلامت قرآن از تحريف چيست و چه كسانى به آن استناد كردهاند؟
در اين دليل به عنايت ويژهى مسلمانان در تمام ابعاد جمعآورى،حفظ،ضبط قرائت و نگارش قرآن،و انس بىپايان و قداستى كه اين كتاب از همان اوان نزول در ژرفاى جانشان داشته و حساسيت فوقالعادهاى كه آنان نسبت به كوچكترين تغيير در اين زمينه از خود نشان مىدادند،تأكيد مىشود.اين عنايت ويژه هر نوع ترديدى را دربارهى تحريف قرآن مىزدايد.
نخستين كسى كه از اماميه به اين دليل توجه كرده،سيد مرتضى علم الهدى (م.436 ه.ق)است كه با استدلالى متين و شواهدى نيرومند به طرح بحث پرداخته است.ايشان مىگويد:
ما در كتاب مسائل الطرابلسيات روشن ساختيم،قرآن به طور درست همان گونه كه بوده نقل شده بدون آن كه در آن،نقصان،تبديل يا تغيير و دگرگونى رخ داده باشد.
در آنجا گفتيم،بداهت اين مطلب كه قرآن در دست ما،همان قرآن نازلشده بر پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله است،مانند علم به وجود شهرها و حوادث بزرگ و رويدادهاى عظيم و كتابهاى مشهور و اشعار مدون است كه هيچكس در وجود آنها شك و ترديدى به خود راه نمىدهد.
در آن كتاب متذكر شديم،عنايت شديد و انگيزههاى قوى مسلمين بر نقل قرآن و حفظ و حراست از آن از حد نقل حوادث،رويدادها و كتابها به مراتب بيشتر است...علم به جزئيات قرآن مانند علم به كلّيت آن است...و ناگفته پيداست كه