27معروف به كاشف الغطاء(م.1228 ه.ق)،سيد عبد اللّه شبّر 1(م.1242 ه.ق)،سيد حسين كوه كمرى 2(م.1299 ه.ق)و بسيارى ديگر از قرآنپژوهشان و مفسران اماميه در دو قرن اخير 3.
ج) وَ قٰالَ الرَّسُولُ يٰا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً 4؛و پيغمبر[ در روز رستاخيز ]مىگويد:اى پروردگار من،قوم من اين قرآن را كنار نهادند.
موضوع شكايت حضرت اين است كه چرا مردم دربارهى قرآن كوتاهى كردند و آن را به كنارى نهادند،نه آن كه چرا قرآن را تحريف و تبديل كردند.باز اين شكوه در صورتى معنا مىدهد كه از پيش پذيرفته باشيم كه قرآن مصون از هر نوع تحريف و تبديلى بر صفت هدايتگريش باقى است و مردم تا روز قيامت مىتوانند به آن چنگ زنند و نجات يابند؛اما اگر فرض كنيم قرآن دست خوش دگرگونى و تحريف شده است يا در آينده چنين مىشود،جايى براى اين شكوه نمىماند.
باز آياتى كه در آنها قرآن از هر نوع ريب و ترديد منزّه شمرده شده است،هم اصل نزول قرآن را بدون شك و ترديد از ناحيهى خدا مىشناسد و مىفرمايد:
(تَنْزِيلُ الْكِتٰابِ لاٰ رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعٰالَمِينَ) ؛ 5كتابى فروفرستاده از پروردگار جهانيان بدون شكى در آن.
و هم در هدايتگرى و بقا ساحت قدسى قرآن را از هر نوع عيبى پاك مىداند و مىفرمايد: