51بدون شك سمهودى جز اين منابع كه به آنها اشاره كرده است مطالب ديگرى نقل كرده از منابع آنها ياد نكرده است و با سنجش مطالب كتاب مىتوان مواضع آن را پيدا كرد؛ مثلا در صفحۀ 191 از اقطاعى كه مروان بن حكم به ابن عياش داده ميان ميل چهارم از مدينه تا ضفيره در اراضى مغيرة بن اخنس ياد كرده ولى به منبع آن اشاره نكرده است و اين نص عينا در كتاب سمهودى جلد اول صفحۀ 339 موجود است و نيز در معجم البلدان ياقوت در جلد سوم صفحۀ 475 و به زبير بن بكّار نسبت داده شده و اين دلالت دارد بر اين كه تمام آن فصل تا صفحۀ 195 از زبير بن بكّار گرفته شده،از چيزهايى كه مؤيد اين معنا است اين است كه چون به بيان املاك زبيريان مىپردازد و زبير بن بكار به اطلاع وسيع از اين امر مشتهر است و شيوۀ او اين است كه كلام خود را به شعر مىآرايد.
همچنين در باب العرصه(صص 200 و 201)از زبير مطالب بسيارى برگرفته است.
در بحث از جماوات مخصوصا از نيمۀ صفحۀ 208 تا نيمۀ صفحۀ 209 با آنچه گفتيم منطبق است.واقع اين است كه سمهودى در صفحۀ 206 مىگويد كه«ابن زباله»و غير او گفتهاند كه جماوات سهاند:«اولى آن جماء كه بر قصر عاصم و بئر عروه جريان دارد».و اين عبارت را ياقوت در جلد اول صفحۀ 853 نقل مىكند و آن را به زبير بن بكار نسبت مىدهد.
در هر حال آنچه سمهودى از زبير بن بكّار در باب عقيق نقل مىكند در عين حال رنگ انديشۀ او را دارد كه همان دقت در جمع و تلفيق مطالب است و نيز اهتمام به اخبار و شعر و مراعات تسلسل جغرافيايى است.بطور محدود ولى با سكونى كه در مباحث خود بيشتر به تسلسل مواضع جغرافيايى نظر دارد و چندان نزديك نيست.
ابو عبد الله اسدى
از كسانى كه در باب مدينه و منطقۀ آن مطلب نوشتهاند،يكى ابو عبد الله بن احمد اسدى است،ولى كتاب او از ميان رفته است.فقط سمهودى در جلد دوم كتاب خود«وفاء الوفا» بيش از پنجاه مورد از او روايت كرده،با اين تعبير كه«بعضى از متقدمان چنين گفتهاند». 1از