346مساقات؛يعنى به گرفتن حصهاى از محصول كه مقدار آن بين پنج يك و نصف بوده است.
همچنين براى كشاورزان بخشى از زمين را معين مىكردند تا ستوران خود را در آنجا بچرانند يا از آنجا هيزم گرد آورند.بعضى از آنها هم به زمين وابسته بودهاند؛يعنى هر گاه زمين فروخته مىشده،كارگر هم با آن بوده است.در مدوّنه و موطّأ كه تأليف دو تن از اهل مدينه هستند،در اين باب اشارات بسيار هست و اين به دليل اهميت موضوع است.
بىشك وضع اقليمى حجاز مانع رشد كشاورزى نشده است.بارانهاى زمستانى كمتر از آن است كه براى زراعت كفايت كند ولى آبهاى درون زمين بسيار است و چون به سطح زمين آورده شوند زراعت را كفايت مىكنند.اين آبها در اطراف واديها و حرّهها(سنگلاخها)و كوههاست و اين غير از واديهايى است كه هميشه آب در آنها روان است يا غير از غديرهاست.
واقع اين است كه بيشتر اراضى مدينه در آغاز از واديها و چاهها سيراب مىشد.از زمان عثمان برآوردن چشمهها به تدريج رو به فزونى نهاد.مخصوصا در شمال و شرق آن.از بيشتر رواياتى كه به ما رسيده،برمىآيد كه آبيارى مزارع در خارج مدينه از چشمهها بوده است.
از تعبير روات چنان برمىآيد كه مقصود از«چشمه»چاههاى آرتيزين بوده است.
آبيارى منحصر به چاهها و چشمهها نبوده.از بستن سدها و كندن قناتها و كاريزها هم استفاده مىكردهاند.در اخبار آمده است كه عثمان در مذينيب سدى بست تا مسجد جامع را از غرق در سيل نجات دهد و همين سد موجب شد كه اراضى كشاورزى در راه قباء آباد گردد.و نيز عبد اللّه بن زبير سدى در جنوب مدينه كشيد.اينها غير از آببندهاى بسيارى است كه كشيده شده بود تا مزارع از آب عقيق مشروب گردند.اما قناتها و كاريزها فراوان بودهاند؛از جمله قناتها و كاريزهايى است كه معاويه در شمال مدينه در دو چشمه نزديك احد احداث كرد.
به اين نكته نيز بايد اشارت رود كه گاه امراض بدى چون مالاريا و ديگر تبها موجب ركود زراعت مىشد.بخصوص به مالاريا اشارات فراوانى در منابع آمده است.
چون زمين احيا شد و بهرهكشى از آن ممكن گرديد،مردم به خريد آن و مضاربه در آن روى نهادند و اين سبب بالا رفتن بهاى زمين گرديد.اطلاعات نسبتا زيادى از بهاى زمين و خانه در مدينه داريم.بهاى بعضى از خانهها به چند هزار دينار مىرسيد.بخصوص خانههايى كه نزديك مسجد الرسول بودند كه توانگران مهاجران در آنها مىزيستند.اين گرانى به زمينهاى كشاورزى هم سرايت كرد.بعضى به بهاى زيادى خريد و فروش مىشدند.