334عمل سلطان نداريم،ما را معذور داريد. 1
رزق
به ميان مردم مدينه نيز مواد غذايى تقسيم مىشد.اين غذا را از زمان عمر بن خطاب «رزق»مىگفتند.ابن سعد گويد:عمر جايى به نام دار الرقيق و بعضى گويند دار الدقيق درست كرده بود كه در آنجا آرد و سويق و خرما و مويز و ديگر مايحتاج مردم را انبار مىكرد تا مسافران از ديار خود بريده و مهمانانى را كه براى او مىآمدند غذا دهد و نيز غذايى در جادۀ بين مدينه و مكه سبيل كرده بود و مسافران بريده از ديار خود را غذا مىداد تا خود را از آبى به آب ديگر رسانند. 2
و بلاذرى روايت مىكند كه عثمان روزى نبود كه به مردم چيزى ندهد.مردم را مىگفتند:فردا بامداد براى گرفتن عطاهاى خود بياييد،مىآمدند و مىگرفتند.يا فردا بامداد براى گرفتن پارچه بياييد،مىآمدند و مىگرفتند.حتى بسا اتفاق مىافتاد كه عسل و روغن تقسيم مىكرد. 3شعبى گويد كه عثمان بر مقدار رزقى كه عمر معين كرده بود بيفزود.از جمله طعام رمضان بود براى عبادت كنندگانى كه در مسجد مىماندند و ابناء سبيل و مردم بينوا. 4
ابن سعد گويد كه به روايت از جارية بن مصرف،كه عمر فرمان داد به جريبى از طعام.
پس خمير كرد و نان پخت و تريد درست كرد سپس سى مرد را دعوت كرد تا از آن خوردند.
براى غذاى شب نيز چنين كرد.سپس گفت:براى هر مردى دو جريب در هر ماه كافى است.
پس رزق مردم را در هر ماه دو جريب قرار داد؛اعم از زن و مرد و بندگان را نيز هر يك دو جريب در هر ماه.ملاحظه مىشود كه در تقسيم رزق بنده و آزاد برابر بودهاند.
البته مقدار رزق،همواره بر يك سان ثابت نبود؛مثلا مىنويسند وقتى كه عثمان به خلافت رسيد در رزق و جامه گشايش داد. 5