303اوضاع و احوال تازه هماهنگى كند.
ابو يوسف گويد كه چون از سوى سعد بن ابى وقاص فرمانده جنگهاى عراق،نزد عمر اموالى رسيد براى ترتيب ديوانها اصحاب حضرت رسول-ص-را جمع كرد كه آن را به چه ترتيبى تقسيم كند.پيش از اين به رسم ابو بكر همه را يكسان مىدادند.اما چون اموال فتوحات عراق رسيد با اصحاب مشورت كرد كه بعضى را بيشتر از ديگرى دهد. 1و گفت:هرگز عطاى كسى را كه بر ضد محمد-ص-جنگيده با كسى كه در ركاب او جنگيده برابر نمىدهم.
پس سابقين در اسلام را بر ديگران برترى داد.و نيز گويند كه چون اموال به مدينه سرازير شد،گفت:ابو بكر را در تقسيم اين اموال رأيى بود مرا هم رأيى ديگر است.هرگز كسى را كه بر ضد محمد-ص-جنگيده با آنكه در كنار او جنگيده است برابر نمىشمارم. 2
مجالد بن سعيد از شعبى روايت كند كه چون غنايم جنگهاى ايران و روم را به مدينه آوردند،جمعى از اصحاب را گردآورد و گفت:شما را چه نظرى است؛من برآنم كه عطاى مردم را سالانه بپردازم و مال را در بيت المال گردآورم زيرا بزرگترين بركت است.گفتند هر چه صلاح مىبينى چنان كن كه اگر خدا خواهد در كار خود موفق شوى. 3
ابو عبيد قاسم بن سلام گويد:كه چون عمر عراق و شام را فتح كرد و خراج گرد آمد، اصحاب رسول الله-ص-را گرد آورد و گفت:چنان مىبينم كه به ميان كسانى كه آنجاها را فتح كردهاند اموال را تقسيم كنم. 4
ابو يوسف از محمد بن عمرو بن علقمه...از ابو هريره روايت كند كه از بحرين مالى به مبلغ پانصد هزار درهم رسيد.هنگام ورود شامگاه بود،عمر گفت كه اى مردم مال بسيارى به نزد ما رسيده،خواهيد آن را كيل كيل به شما بدهم خواهيد بشمارم و بدهم و خواهيد بركشم و بدهم.مردى از ميان قوم گفت:يا امير المؤمنين نام مردم را در دفترى بنويس و بر طبق آن ميانشان تقسيم كن.عمر اين رأى را بپسنديد.
و سعيد بن مسيب گويد:چون خمس اموال ايران را نزد عمر آوردند.گفت برشمارم