41
ديد و بازديدها در جده
حاكم جده به همراه فرمانده نظامى آن،با لباسهاى رسمى خود نخست به ديدار امير الحاج و سپس خزانهدار و رييس نگهبانان،هر يك به صورت جداگانه در چادرهايشان آمده و از آنان توسط قهوه و شربتهاى شيرين پذيرايى گرديد و در روز بعد به بازديد آنان رفتيم.
همچنين رييس بازرگانان جده،جناب آقاى«عمر نصيف پاشا»به ديدن امير و خزانهدار آمد ليكن آنان به علت تنگى وقت،نتوانستند از وى بازديد به عمل آورند و هنگامى كه در مكه بودم،پيغام گلۀ او را دريافت داشتم،ناگزير و براى خوشايند او پاسخ داديم كه از اقامتگاه او در مكه بازديد كرديم.
عصر همه روز،مردمان جده از بزرگ و كوچك،جهت ديدار از محمل به اردوگاه ما آمده و به آهنگهايى كه توسط گروه نوازندگان،نواخته مىشد تا غروب آفتاب،گوش فرا مىدادند.اين برنامه مجدّدا پس از عشاء تا ساعت سه بعد از غروب،همه روزه ادامه داشت.
روزهاى توقف محمل در جده،در نزد ساكنان آن،لحظات شيرين و فراموش نشدنى به شمار مىآمد؛زيرا آنان به شنيدن اين گونه آهنگها،علاقه وافرى داشته و اين مطلب،جزو طبيعت و فطرت اين افراد به شمار مىآيد.
آشنايىهاى ما در جده
ابتدا با رييس دادگاه مدنى و مأمور اوقاف آن آشنا شديم.اين آشنايى به وسيلۀ رييس ادارۀ پست و تلگراف«عبد الرحيم محبّ افندى»صورت گرفت.نامبرده را كه شخصى فاضل و وارسته و صالح و امين بود،از دورانى كه اينجانب در«سواكن» (سال 1896 م)به عنوان فرماندۀ جنگ براى دولت عليّه انجام وظيفه مىكردم، مىشناختم؛زيرا او به عنوان رييس ادارۀ برق(-تلگراف)در سواكن مشغول به خدمت بود.