66گاهى به شوخى مىگويم: شايد در آن گونى، 12 بچهگربه بوده است.
من بزرگ شدم و مبلغ دين گشتم. بسيارى از من مىپرسند: «چطور شد كه پس از 20 سال مردم از حرفهاى تو خسته نشدهاند و كهنه نشدهاى؟» مىگويم:
«اشكهاى پدرم پشت مقام ابراهيم كارساز بوده و من خودم را مولود كعبه مىدانم.»
دلْ شكستهاى در راه مكّه
در سال 1377 شمسى، در مكّه برايم خبر آوردند كه خانمى مبتلا به بيمارى صعب العلاج در راه مكّه شفا يافته است. ترتيبى داده شد كه ضمن تحقيقات لازم از همراهان ايشان، از نزديك اظهارات وى را بشنوم.
در تاريخ 1377/1/15 خانم زاهدى همراه همسرش به دفتر بعثۀ مقام معظّم رهبرى آمدند، ابتدا شوهر خانم زاهدى گفت:
«خانم من به علت ابتلا به تشنج، از سالها پيش فكش قفل شده و باز نمىشد و به همين دليل نمىتوانست حرف بزند. در ايران به چند پزشك