110فرمودند برو توى چادرت! آرى، چهرۀ او نورانى شده بود. همه مىخواستند به صورت نورانى او نگاه كنند.
همه فهميدند او مشمول عنايات خاصّ حضرت بقيّةاللّٰه شده است. احترامى خاص در ميان كاروان پيدا كرد.
يكى از نزديكانش مىگفت از خصوصيات اين مرد آن است كه نمىداند گناه چيست. تا به حال خلاف و گناهى از او ديده نشده و با همۀ بىحواسى كه دارد اذان را كه مىشنود براى نماز به مسجد مىرود. و گاهى در مسجد تنها كسى است كه نماز اوّل وقت مىگزارد. او اكنون زنده است. در روستاى گرو راتكان مشهد به سر مىبرد.
و تمام زائران كاروان تا آخر سفر، حال خوشى داشتند و توسلشان به ولىّ عصر عليه السلام زياد بود و يقين كردم كسى كه او را به چادرها راهنمايى نمود، يا شخص بقيّةاللّٰه - عجّل اللّٰه تعالى فرجه - بوده و يا از اعوان و ياران آن حضرت.
«اَللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشيَدةَ وَالْغُرَّةَ الْحميَدة».