51ورَأَتهُ يَجودُ بِنَفسِهِ ، ورَمَت بِنَفسِها عَلَيهِ وهِيَ تَقولُ : أنتَ أخي ، أنتَ رَجانا ، أنتَ كَهفُنا ، أنتَ حِمانا ، الخ .
و ايشان را ديد كه در حال جان دادن بود ، خود را به روى او انداخت و چنين مىگفت : تو برادر منى ، تو اميد و پناه گاه ما و امان مايى .
محدث نورى اين داستان را هم يكى از دروغهاى مرثيهسرايان شمرده است . 1
9 . اسيرى در اين خانواده نبود
خبرى است لطيف و متكى بر مقدماتى كه احتمال دروغ را از ذهن سامعين محو كند و سند را به ابوحمزه ثمالى بيچاره منتهى كنند كه روزى آمد در خانه حضرت امام زين العابدين عليه السلام و در را كوبيد ، كنيزكى آمد ، چون فهميد ابو حمزه است خداى را حمد كرد كه او را رساند كه حضرت را تسلى دهد ، چون امروز دو مرتبه بيهوش شدند ، پس داخل شد و تسلى داد به اينكه شهادت در اين خانواده عادت و موروثى است ، جد و عم و پدر و عم پدر همه شهيد شدند . در جواب او را تصديق نمودند و فرمودند : و لكن اسيرى در اين خانواده نبود ، آنگاه شمهاى از حالت اسيرى عمهها و خواهران بيان كردند ! 2
10 . چگونگى حضور امام صادق در مجلس عزادارى
داستان مجعول ديگرى را محدث نورى خلاصۀ آن را از مرثيهسرايان