39سواره و برخى پياده و نمىدانستند كه در كجا خواهد ايستاد. 1
اينكه مقرر شده بود در هر خانهاى كه ناقه ايستاد، رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله در آن خانه فرود آيد، حكمت خداوندى بود. تا آنان خوشدل شوند و آن رقابت و منافست كه در ميان آنها بود سر برنكند. و نگويند كه رسول خدا فلان را بر ديگران برترى داد.
اينك اين فضل و بخشش الهى است و خدا فضل و بخشش خود را به هر كس كه خواهد ارزانى دارد.
چون به مِربَد 2 - جايى در وسط شهر مدينه - رسيد، شتر زانو بر زمين نهاد. سپس برخاست و به راه افتاد تا به خانۀ ابو ايوب انصارى رسيد، بار ديگر زانو بر زمين نهاد و گردن بر زمين خوابانيد و بى آنكه دهان بگشايد بانگ برآورد.
سپس بار ديگر به مِربَد باز گرديد. و در آنجا پاى دراز كرد و قرار گرفت.
پيامبر صلى الله عليه و آله از آن فرود آمد و فرمود: منزل همين جاست اگر خدا خواهد؛ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلاً مُبٰارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ 3؛ «اى پروردگار من، مرا فرود آر در جايگاهى مبارك كه تو بهترين راهبرانى.»
آنگاه پرسيد خانۀ چه كسى نزديكتر به اينجاست؟ ابوايّوب، زيدبن خالد انصارى گفت: خانۀ من. اين درِ خانۀ من است ما شتر تو را به آنجا مىبريم.
رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله فرمودند: آدمى، همراهِ بُنۀ خود است 4 پس به خانۀ