18موضوع عمومىاند اما در جاى جاى آنها دانستههايى دربارۀ مكه و مدينه و آثار آنها به چشم مىخورد.شايد از همين روى،عمده منابع تحقيقهايى كه در اين موضوع انجام مىپذيرد همسان است.
نكتۀ ديگر آن كه در اين موضوع،غالباً به واقعيتهاى ثابت تاريخى پرداخته و به آمار و ارقامى استناد مىشود كه هيچ نمىتوان آنها را تغيير داد يا در آنها تجديد نظر كرد.به همين دليل گاه ممكن است چنين به نظر آيد كه فصل مشخصى از يك كتاب دقيقاً همانند فصلى از يك كتاب ديگر است.اين تكرار بدان معنا نيست كه مؤلف كتابِ پسين به دستاورد تلاش علمى ديگران دستبرد زده است،بلكه بيش از هر چيز بدان باز مىگردد كه اين واقعيتهاى ثابت تاريخى و اين آمار و ارقام نزد همه يكسان است.با اين همه،نگارنده هر جا متنى را از كتابى ديگر نقل كرده آن را به منبع خود مستند ساخته و اين استناد را يادآور شده است،مگر در جايى كه گزارهاى مشهور و ثبت شده در شمار فراوانى از منابع نقل شده باشد،كه در اين گونه موارد از نسبت دادن آن به يك منبع مشخص خوددارى شده تا مباد خواننده گمان برد آن گزاره تنها در همان منبع آمده است.
3-نگارنده از ذكر نام منابع،در پاورقىِ صفحهها خوددارى ورزيده و براى رعايت اختصار تنها آنها را با شمارۀ رديف اختصاصيى كه به فهرست منابع مربوط مىشود،يادآور شده و آنگاه نام كامل منبع را در آن فهرست آورده است.همچنين در ارجاع حقايق ثابتِ تاريخى و آنچه در چند منبع آمده، يادآور شدن شمارۀ صفحۀ منبع را لازم نديده و در ساير موارد،شمارۀ جلد و صفحه را يادآورى كرده است. 1
4-هر چند پارهاى از مباحث اين كتاب؛يعنى آنچه به آمار و ارقام و حقايق